یگانه و یکتا یگانه و یکتا ، تا این لحظه: 11 سال و 7 ماه و 4 روز سن داره

تمشک های مامان و بابا

دکتر رفتن یگانه خانم و دندون دراورد و اش دندونی

سلام سلام شیطونکهای مامانی بوسسس    بی نهایت دوستتون دارم و عاشقتون  هستم اول که نتونستم یک مدتی باز بیام و شیرین کاریهاتونو رو بنویسم دوم اینکه کلی خواستنی شدین واییییییی از دعواکردنهاتون نمی دونم چکارتونوکنم کلی همدیگرو رو زخمی کردین الهی قربونتون برم یک لحظه نمی تونین کار هم باشین یا موهای همدیگر رو میکشین یا پاهای همدیگر رو میخورین  و دستهای همدیگرو توی دهنتون هست که یکتا خانم با اون دندنهای نقلیش هم دستهای یگانه رو دندون میگیره و باز گریه بازار شروع میشه چنان اشکی هم میریزین که نگو و نپرس مخصوصا یگانه که با کوچکترین ضربه اشکش دم مشکش هست و سومین و مهمترین که دختر گلم یگانه خانم در تاریخ :92/02/12&nb...
21 ارديبهشت 1392

هورااااااااااااااااا فرشته های من 7 ماه شدن

سلام فرشته های مامانی سلام دردونه های نازم مامانی دورتون بگرده عسلهای دلم خیلی دوستتون دارم ببخشید نتونستم به موقعه بیام براتوم بنویسم اخه توی این چند روز خیلی مامانی رو اذیت کردین دارین با همدیگه دندون درمیارین هم تب دارین و هم سرماخوردین دوباره یگانه که همیشه ساکت بود خیلی گریه میکنه  یک مدتی هم رفتیم خونه مادرجون بابایی اونجا هم خیلی بد بودین چون همش غریبیتون میکرد دائم بلغم بودین حالا هم که امدیم خونه بغلی شدین شدید طفلکی من به فکر مامانتون هم نیستین که من چطوری هردوتاتون رو بغلم کنم با این کمر دردم تازه دیگه کوچولو که نیستین که وزنی نداشته باشین چند روز پیش که دکتر چکاب بردیمتون دکترتون راضی بود فقط از یگانه زیاد نه کمی منو ترس...
21 ارديبهشت 1392
1